سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 133
بازدید دیروز: 65
بازدید کل: 1382485
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



جمکران

پنج شنبه 86 خرداد 10

همین الان   دارم از جمکران میام ... از وقتی از عمره برگشتم دقیقاً   ۳۳   روز شده .. احساس کردم شارژ ی که از مدینه و مکه داشتم  داره خالی می شه   ... تو این تهرون که غیر از بی مهری و روابط مصنوعی و از سر منافع شخصی چیز دیگه ای پیدا نمی شه   با یار همیشگی ام  زهرا سادات  راه افتادیم

به هر حال جاتون خالی .. باور کنید به یاد همه تون بودم و دعاتون کردم ... قبل از اینکه برم یعنی ساعت ۱۵ دو سه تا کامنت آخری رو  چک کردم تا دوستانم در یادم باشن  .. اول رفتم حرم  کریمه ی اهل البیت حضرت معصومه .. زیارتی و  ... سپس به میعادگاه عاشقان .. یعنی جمکران..

ابتدا  در حیاط جمکران افطار کردیم و  سپس به مسجد ... نمازی و دعایی و زیارت آل یس ... جاتون خالی .. چه دلچسب بود ... حس عجیبی داره آدم اونجاها .. یکی از دوستان تو وبش نوشته بود که آقامون تو جمکران یکی رو دیدن .. طرف گفته بود آقا شما چقدر مشتاق دارید ..  آقا فرموده بود اینا خیلی هاشون برای خودشون میان .. نه برای من ..

وای .. عجیب بود این جمله و حال ما رو هم گرفته بود .. و البته یه جور دیگه  حال می داد .. سعی کردم از آقا هیچ چی نخوام .. و بگم آقا جون برای خودتون اومدم ... نوکرتونم به خدا    زیارت آل یس  چقدر صفا داشت .. سلام علی آل یس ... السلام علیک حین تقوم السلام علیک حین تقعد السلام علیک حین تصلی و تقنت السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر...

سلام بر تو دلآرام وقتی که بر می خیزی و وقتی که می نشینی .. سلام بر تو آن هنگامی که رکوع می کنی و به سجده می روی .. سلام بر تو هنگامی که نماز می خوانی و  قنوت میگویی .. سلام بر تو هنگامی که لااله الا الله و الله اکبر می گویی. نازنین .. ! تو در قنوتت از خدا چه میخواهی؟  من که تو را خواستم .. می شود تو هدایت مرا ... و عشق آتشینم را .. ؟

تو راه برگشتن هم ... با همون حس زیبا یه نوار از استاد مسلم آواز ملک مسعودی به یاد عشق همیشگی حال می کردم و به وسیله ی ستاره ها براش پیغام می دادم .. آره ... این کار رو ملک مسعودی در هزاره ی حافظ اجرا کرد و بعداً کاست شد به نام پیر مغان ... کار بسیار زیبایی که  با زخمه های استادانه ی عود آغاز می شه .. 

باور کنین .. این نوارو هزار بار .. نه دروغه ،  ولی قطعاً بیش از صد بار  گوش کردم .. هرگز سیر نشدم و این بار دیگه محشر بود وقتی در گوشه ی  کرد بیات با حافظ همنوا می شه و از فراق می خونه  ... صدا و موسیقی  دل سنگو هم می لرزونه .. همراه با قطعه ای به نام فراق که با ملودی کردی بیداد می کنه ..

زبان خامه ندارد سر بیان فراق                     وگرنه با تو دهم شرح داستان فراق

اگر بدست من افتد،فراق را بکشم              که روز هجر سیه باد و خانمان فراق

ز سوز شوق دلم شد کباب و دور از یار         مدام خون جگر می خورم ز کان فراق

طرف ب نوار هم  همینطور  به یاد مولا .. به یاد آن دل آرام.. و به یاد آن عزیز سفر کرده ... اینم دو سه بیت از اون برای شما:

ساقیا بر خیز و درده جام را                           خاک بر سر کن غم ایام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است                      کز دلم یکباره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن              هر که دید آن سرو سیم اندام را

عزیز ! خاطرمان تنها با خیال تو خوش است .. دلبر نازنین ! سروی جایگزینت نمی بینیم که به او دل ببندیم ..

ای حجت خدا ! بیا و با جامی از عاشقانه هایت غم دوریمان از خود را  خاک بر سر کن .. فدای خاک پات عزیز